شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب

فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵ ... ببخشید گنج درم بر سپاه همان ترگ و شمشیر و تخت و کلاه شب تیره تا برزد از چرخ شید ... ... مگردان از این جایگه پای من نگون کن سر جادوان را ز تخت مرا دار شادان دل و نیک بخت ... ... چو گرسیو و جهن رزم آزمای که بد تخت توران بدیشان به پای برادر یکی بود و فرخ پسر ... ... نه پور و برادر نه بوم و نه بر نه تاج و نه گنج و نه تخت و کمر همی گفت با دل پر از داغ و درد ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۸ ... روان تیره گردد بدیگر سرای گرفته کسی تاج و تخت مرا بپای اندر آورده بخت مرا ... ... بباد و ویران درختی نماند که منشور تخت مرا برنخواند بزرگان گیتی مرا کهترند ... ... روانم بدان جای نیکان برد که این تاج و تخت مهی بگذرد نیابد کسی زین فزون کام و نام ... ----------------------------------- فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۹ ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۷ ... چو بگشاد لب پرسش اندر گرفت نشستند بر تخت با مهتران بزرگان ایران و کنداوران ... ... چنین گفت کایران سراسر تراست سر تخت با تاج کشور تراست ز گیتی یکی کنج ما را بس است که تخت مهی را جز از من کس است برارد بیاورد پرمایه تاج همان یاره و طوق و هم تخت عاج چو گشتاسپ تخت پدر دید شاد نشست از برش تاج بر سر نهاد ... ... به دشت آمد و ساز لشکر بدید چو گشتاسپ را دید بر تخت عاج نهاده به سر بر ز پیروزه تاج ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...